کد مطلب:254171 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:423

سرود وصال


گفتم: كه روی خوبت، از من چرا نهان است

گفتا: تو خود حجابی، ورنه رخم عیان است

گفتم: كه از كه پرسم، جانا نشان كویت

گفتا: نشان چه پرسی، آن كوی بی نشان است

گفتم: مرا غم تو، خوشتر ز شادمانی

گفتا: كه در ره ما، غم نیز شادمان است

گفتم: كه سوخت جانم، از آتش نهانم

گفت: آن كه سوخت او را، كی ناله و فغان است

گفتم: فراق تا كی؟ گفتا كه تا تو هستی

گفتم: نفس همین است، گفتا سخن همان است

گفتم: كه حاجتی هست، گفتا بخواه از ما

گفتم: غمم بیفزا، گفتا كه رایگان است

گفتم: ز فیض بپذیر، این نیم جان كه دارد

گفتا: نگاه دارش، غمخانه ی تو جان است

شوق مهدی(عج)، فیض كاشانی، ص 74



[ صفحه 15]